آرتینآرتین، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه سن داره

نیمی از من ، نیمی از تو

مرد کوچولوی من

عاشق گوشه گوشه خونه  مونم!  عاشق ماشینای ریز و درشتی ام که کناروهم پارک شدن و به قول تو قطار شدن عاشق دمپایی های کوچولو تم که اینقدرر دوسشون داری عاشق  وقتایی ام که حوله نوزادیتو دورت میپیچی و میگی نی نی گولولو شدم! عاشق  لباس عوض کردنتم وقتی لخت میشی و میپری تو بغعم و میگی آرتین لخت شده آرتین لخت شد! و من باید بوسه بارونت کنم عاشق  شیطنتای پسرونه اتم وقتی سوار موتور میشی و پاهاتو بالا میگیری و  یا ایستاده میرونی! خودتم کلی کیف میکنی عاشق قهر کردناتم! دست به سینه میری یک گوشه و زیر چشمی نگام میکنی عاشق  اون  خوب شدم! بعد زمین خوردنتم! که با یک بوس کوچولو از طرف من یا بابا انگار معجزه ...
13 مرداد 1393

خداحافظ پوشک!

عزیز دلم  این مرحله هم مثل تمام مرحله های دیگا به راحتی پشت سر گذاشتی خداروشکر میکنم که اینقدر صبور و عاقلی. اصلا فکرشو نمیکردم به این راحتی ها باشه. دلم برای اون باسن قلمبه پوشکیت تنگ میشه. ولی از اینکه داری بزرگ میشی لذت میبرم. چقدر این روزهارو دوست دارم . تو زندگیمون عشق و شادی جریان داره. خیلی احساس خوشبختی میکنم. در کنار تو و پدرت همه این حس های قشنگ و مدیون تو هم خدا جونم. با تمام وجود  تو قلبم احساست میکنم.   پ.ن. خیلی وقته عکسی ازت نذاشتم. دیدم همه عکسا تو تبلت و گوشی و رم و ،،، ذخیره میشه و تو بعدا میتونی همه رو ببینی . پس اینجا رو میذارم برای عاشقانه هامون. خاطراتمون و اتفاقای خوبی که خواهد افتاد. ...
10 تير 1393

...

وقتی عشق تو قلبت جا نشه و بریزه بیرون... ...
11 خرداد 1393

پسر احساساتی من

پسرم اخه تو چه میکنی با دل من ! هان؟ تو ماشین طبق عادت همیشگی که بابات دست منو میبوسه ! دو تا دست کوچولو میاد سمتم و دستامو میگیره و تند تند بهشون بوسه میزنه!  دستای نرم و لطیف و کوچولوی تو... اخه نمیگی قلبم می ایسته از این همه عشق! در هر حالتی کوچکترین اخمی  یا ناراحتی به صورتم بیاد  آغوش کوچولوتو به روم باز میکنی و میگی بوس! و بعد نگام میکنی میگی خوب؟ مطمءن که شدی میری و ادامه بازیتو میکنی و من  میمونم و یک دنیا عشق شبها قبل خواب من کتاب میخونم و تو گوش میکنی... دستمو میگیری،،، با تمام وجود نوازشم میکنی،،، گوش میکنی،،، موهامو نوازش میکنی،،، گوش میکنی،،، دستاتو حلقه میکنی دور گردنم و میبوسیم ! بوس صدادار به قول خود...
31 ارديبهشت 1393

روز مادر

امسال سومین سالی بود که روز مادر  حس مادری و لذتشو با تمام وجود درک میکردم ولی امسال .... امسال بهترین هدیه زندگیمو از تو پاره تنم گرفتم...   وقتی در خونه رو باز کردم و تو با اون پاهای کوچولوت دویدی و با تمرکز و دقت تمام گفتی:   روز مامان مبارک... دستاتو حلقه کردی و بوسیدیم         من ... من  به عمرم اینقدر ذوق زده نشده بودم... چه هدیه ای بالاتر از این عشق...   ممنونم! ممنونم کوچولوی من...       ممنونم ازت  رحیمم  که میدونستی چی خوشحالم میکنه .          خدایا شکرت           ...
31 ارديبهشت 1393

دو سالگی

دو ساله شدی پسرم  نفسم جونم دو ساله  با تو مادر بودنو تجربه کردم و عجیب حس زیباییه تولدت مبارک فرشته نازم به خاطر ثانیه به ثانیه ی این دو سال ازت ممنونم دوستت دارم... تولدت به خوبی برگذار شد و کلی کادوهای رنگ وارنگ گرفتی .   و من به خاطر وجود شما به خودم میبالم... خدایا حواست به ما باشه... دوستت دارم. ...
17 اسفند 1392

23 ماهگی

ای ماه، ماه مسافرت بود پسرم. دو تا سفر خیلی خوب رفتیم که خیلی بهمون خوش گذشت تو هم مثل همیشه آقا بودی و اصلا اذیت نکردی. اول ماه که رفتیم کیش که سفر خیلی خوب و به یادموندنی بود . آخر ماه هم رفتیم اهواز شهر خاطره ها . یکی از دوستای خیلی خوبمون هم دیدیم و با رادین کلی خوش گذروندی چشمه های شوشتر فوق العاده زیبا بود و تو تا تونستی کیف کردی جاده ایذه هم یکی از زیباترین جاده هایی بود که تا به حال دیده بودم تو هم تا تونستی با هاپوها بازی کردی. عاشق این عکستم   این روزا خیلی داری بهتر حرف میزنی. دیگه کلماتو خوشگل میگی و منظورتو کامل میرسونی. یک ماه دیگه دو ساله میشی و چقدر زود زمان میگذره. ...
19 بهمن 1392