آرتین کووچولو
امروز این عکسا و تو گوشی خاله جونی دیدم و دلم ضعف رفت! آرتین وقتی دوماهه بووووووووووووووووووود قربون دست کوشولوت برم مامان :-*********** ...
نویسنده :
غزال
11:18
واکسن 4 ماهگی
الهی مامان قربونت بشه! اینبار هم خیلی اذیت شدی ! دیگه اسم واکسن تن منو میلرزونه! اینجا بلافاصله بعد واکسن بود که تو بغلم خوابیده بودی و منم فکر کنم دو ساعتی بی حرکت نشسته بودم که تو راحت بخوابی و اذیت نشی... دوستت دارم عزیزم ...
نویسنده :
غزال
18:49
عشقمممممممم
پارسال دقیقا مثل امروز فهمیدم تو دلمی! وااااااااااااااای که چه زود گذشت چقدر لحظه های قشنگی با هم داشتیم! چه وقتی تو دلم بودی و چه الان که کنارمی... عاشقتم مامانیییییییییییی............... همیشه کنارم باش کوچولوی شیرینم اینم بی بی چکی که نوید اومدن تورو بهمون داد! ...
نویسنده :
غزال
18:46
4 ماهگیت مبارک قند عسلم
گل خوشبوی اسفندی من.......... 4 ماه از زمانیکه تورو دیدم میگذره! چقدر زود میگذره... چقدر روزای سخت و شیرینی و گذروندیم و چقدر لحظه به لحظه عاشقتر شدم... تا جایی که الان جونم به جونت بسته ست کوچولوی من همیشه کنارم بمون ... این روزا همش داری سخنرانی میکنی و امروز اینقدر ر حرفی کردی که من و باباییت کلییییییییی بهت خندیدیم!!!! الهی قربون صحبت کردن و خندیدنت بشم... قربون نق نق کردنت هم بشم فدات بشم من که تازه فهمیدم نق نق کردنت به خاطر سر رفتن حوصله ست! دیروز بعد الظهر همش نق و نوق میکردی و منم بردمت دم در خونه! با هم نشستیم و موتورها و ماشینا و نگاه کردیم و تو صدات در نیومد! دستای کوچولوی نازتو میخوردی و تک تک موتورها و ماشین ها و تا آخر...
نویسنده :
غزال
23:55
پسمل بلای من
اولین قهقهه جانانه :-)
پسر گلم دیروز که من خواب بودم و تو هم با بابایی بازی میکردی ! مثل اینکه کلی قهقهه زدی!!!! به طوری که بابایی کلی تعجب کرده بود و خیلی هم خوشحال بود!! ولی چه فایده خب! من که نشنیدم :-( بابایی هم همش پز میده که برای اون خندیدی! زود برای مامان جونتم قهقهه بزن دیگه خاله فریبا هم اومده و تو داری حسابی کیف میکنی! اینارو مینویسم که بعدها قدر خاله فریبا و بدونی ها !!! عاشقتم یکی یکدونه من ...
نویسنده :
غزال
12:32
برای همسری
...
وقتی خوابی دلم برات تنگ میشه... دوستت دارم عشق کوچولوی من...
نویسنده :
غزال
21:41
خدایا شکرت
یکی یکدونه مامان نمیدونی چقدررررررررررررررررررر خوشحالم... امروز اصلا بی قراری نکردی و جیغ نکشیدی... بعد یک هفته سخت و پر تنش امروز آرامش دوباره به وجودم برگشت... بابا رحیم هم امروز بیشتر از همیشه نگهت داشت و من تونستم استراحت کنم. درسته الان ضعف دارم ولی اینقدر آرومم و خوشحالم که نگووووووووووو ممنونم رحیمم... دوستت دارم عشقم خدا جونم دلم میخواد بغلت کنم و ببوسمت و بگم ممنووووووووووووووووووووووون... همیشه هوامون و داشته باش... ...
نویسنده :
غزال
21:50