اندر احوالات آرتین خان :-)
خبر خبررررررررررررررررررررررررررر
آرتین بالاخره شیشه خورد! اونم چه شیشه ای !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
( دقت کنین از پستونک ها به عنوان صدا در آور!!!! داخل شیشه استفاده میشه!!!!!!!!!!!!!)
خیلی خوشمزه ست!!!!!!!!!!!
دستت درد نکنه مامان عجب شیشه ای بود!
خب پسرم حالا نوبت پرده برداری از ماشین مورد علاقه اته!!!!!!!!! راستش دیدم این روروک دیگه ارزش نگهداشتن نداره و نمیشه به کسی داد برای همین گفتم عکسشو بذارم تا یادگاری بمونه! ما بهش میگیم پیکان!!!!!!!!! یعنی عاشق پیکانتی اونم از نوع جوانان!!!!!!!!
جوجه حون! این روروک قضیه داره. این یک کادو بود که یکی از اقوام بابا تو جشنی که برات گرفتیم کادو آورد و ما فکر نمیکردیم استفاده کنیم آخه برات روروک گرفته بودیم! ولی از اونجاییکه خیلی سبک بود و تا تورو گذاشتیم تند تند شروع به راه رفتن کردی و ذوق میکردی! شد ماشین اصلی تو . شال مامانم با چسب سیاه بستیم دورش که به بدنت اسیب نزنه! تازه بعد مدتی دیدم پشت پای کوچولو و لطیفت زخم شده نگو به پایین روروک که تیز بوده میخورده! واسه همین بابا مهندست با درز گیر مشکلو حل کرد!!!!!!!!!!!!!!! خدایی عجب ماشینی داری ها! سیستم تکمیل ! رنگشم که دیگه نگووووووووووووووووو
این عکس و هم میذارم که بعدها نگی چرا روروک بهتر برام نخریدین! اینم بنزت که کنار پیکانت پارکه!
فعلا تنها استفاده ای که از روروک بنز میکنی اینه که میای کنارش و با جغجغه هاش و دکمه هاش بازی میکنی! همین! تازه یکی از جغجغه ها و هم از جا کندی خرابکار کوچولو!
خب حالا اگه گفتین پشت این خورشید خانوم کی نشسته؟؟؟؟؟؟؟؟
دالی موشهههههههههههههههه
دوستت دارم عزیزکمممممممممممممممم