آرتینآرتین، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 8 روز سن داره

نیمی از من ، نیمی از تو

82 روزگی

1391/3/5 20:50
نویسنده : غزال
444 بازدید
اشتراک گذاری

عسل مامان سلام.

الهی من قربونت بشم که این روزا لحظه به لحظه شیرین تر میشی. الانم رو پان خوابیدی و قبل خواب مدام چشماتو باز میکردی و بهم میخندیدی و دوباره میخوابیدی.  دیروز و امروز رفتیم خونه مامانی و باباییت. خیلی خوش گذشت و تو همش تو بغل خاله هات و مامانی و بابایی بودی و حسابی کیف کردی و من و بابا هم استراحت کردیم.

پسر گلم چقدر این روزها داره زود میگذره. یعنی 82 روز گذشت؟!!!! کاش قدر این روزا و بدونم و اینقدر به استراحت و خواب فکر نکنم :-)

گل مامان این روزا خیلی آواز میخونی و گاهی با صدا میخندی. جغجغه تو میدم تو دستت و تو هم کمی باهاش بازی میکنی و باید مواظب باشم نزنی تو سرت!

وااااااااااااای مامانی نمیدونی وقتی داری شیر میخوری ما بینش همش بهم نگاه میکنی و آواز میخونی و باهام حرف میزنی و منم یعنی اینقددددددددددددددر ذوق میکنم که نگو!  خدایا شکرت هزار مرتبه شکرت ! دیگه خوشبختیم کامله کامل شده.

اینجا هم داری شیر میخوری و گاهی با من حرف میزنی. بخورمت عشقممممممممممم

 

خلاصه که همه کارات حتی غر زدنات هم شیرینه. گلم من و ببخش که صبحها که زود از خواب بلند میشی و دلت کلی بازی میخواد و کلی میخندی من اینقدر غرغرو و خوابالو هستم! خودم همش به خاطر این مسئله ناراحتم ولی خب مامانی تنبله دیگه!!!!!!!!! امیدوارم کم کم خوابم با ت هماهنگ بشه عشقم

خیلی خیلی دوستت دارم کلوچه خوشمزه مامان

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (12)

مامان میترا
5 خرداد 91 21:23
زنده باشه
مامان علی
5 خرداد 91 21:37
غرال جون من خیلی از پسرت خوشم میاد
چشم هاش خیلی ناز
هزار ماشاالله
از طرف من لپ شو بببببببببببببببببببببوس


دل به دل راه داره. منم عاشق علی کوچولوی نازمممممم
بوس
مامان بهی
5 خرداد 91 21:39
ایییییییییییی جانممممم ماشالله هزار ماشالله
خوشحالم از خوشبختی شماااااااااا
منم دعا کن مامان آرتین جونممممم


من همیشه دعات میکنم عزیزززززززززم. بوس
آسمونی ها
5 خرداد 91 23:55
چه عسلی شده
ماشالله


مرسی خاله اسمونی مهربون
خاله فریبا
6 خرداد 91 1:03
عسل خااااااااااااااااااله....الهی من قربونت برم خااااله که دلم واست یه ذره شده حیف که امتحانام شروع شده وگرنه مثل هفته پیش میومدم پیشت چون خیلی بهم خوش گذشت اون چند روزی که پیشت بودم ..بازی کردنای سر صبح و اواز خوندنات همش جلو چشمه...دلم خیلی تنگ شده واست خاله مواظب خودت باش تا خاله ایشالا دو هفته دیگه اگه تونست بیا پیشت تا باهات کلی بازی کنه


واااااااااااااای خاله جون آرتین هم دلش تنگ شده کلی. زود بیا دیگههههههههههههه تا برات کلی غرغر کنه!!!!!! بوس
نرگسی
6 خرداد 91 1:13
ماشالله روز به روز خوردنی تر میشه عسلی .. اسفند یادت نره مامان غزال ..


فدات بشم خاله مهربوووووووون. بوس از طرف آرتین
سهیلا مامان ادرینا
6 خرداد 91 13:09
قربون این کلوچه خوشمزه بشم خیلی ماه شده ماشالله ..
غزال یه تفتهم دیگه جغجغه پویان شبیه آدرینا هههههههههه
بوس بوس واسه پویان جیگررر


مرسی خاله سهیلاااااااااااا جون. ولی من ارتین هستما نه پویان!!!!!!!!!! چقدر تفاهم دارن این دوتا! فکر کنم دخملت باید عروس خودم بشه! آدرینا و ببوس.
سارا (مامان درسا)
6 خرداد 91 18:16
خدا این گل پسرمون رو حفظ کنه که با ما هم از تو عکس با چشماش داره حرف میزنه......... بوسسسسسسسس واسه غزال جونی و آرتین جونی
سیا کیا
7 خرداد 91 16:43
وای غزال دردمون مشترکهههههههههههه منم زیاد واس حرف و خندیدن و بازی با ویانا وقت نمیزارم عذاب وجدان دارم ولی وقت چندانی ندارم ای جونم ارتینننننننن ماشالا من عاشق بچه های بورمممممممممم
عسل
7 خرداد 91 17:20
غزال هزارررر ماشالله به اين مرد مهربون الهي دورش بگردم من كه عاشقشم خوووووووب خصوصيتو نگاه كن رمزو برات ميذارم
خاله جون
7 خرداد 91 20:11
ماشاالله چه گل پسری خوشحال میشم به ما هم سر بزنید و یه یادگاری برامون بزارین
مامان نسرین
7 خرداد 91 23:28
وای قربون اون نگاه کردنش برم با اون چشمای نازش ماشاللهههههههههههه بووووووووووووس