14 ماهگی تمام! رویش 8 امین دندان
گل پسرم
شیرین عسل مامان
دندون 8 مبارک! عجب دندون بزرگی هم هست! الهی بمیرم که معلومه کلی اذیت شدی! آخه نسبت به دندونای دیگه ات خیلی بزرگه!آسیاب پایین سمت راست.
الهی مامان دورت بگرده که اینقدر بزرگ و آقا شدی! اصلا یک چیزی میگم یک چیزی میشنوی!
غیر از غذا نخوردنت و آویزون بودنت به من! هیچ اذیتی نداری. روزا خودت سرگرم فوضولی هستی و در عین حال اصلا اهل خرابکاری نیستی! اگه هم ناگهانی اتفاقی بیفته سریع مارو خبر میکنی و گریه میکنی!
عاشق پنبه هستی و همش دنبالشی و اونم تورو خیلی دوس داره و جدیدا بازیهاتون خیلی قشنگ شده
اول این ماه درگیر اسباب کشی به خونه خودمون بودیم و خیلی سخت گذشت! یعنی فقط وقتی تو میخوابیدی میتونستیم جمع و جور کنیم واسه همین کلی طول کشید و حسابی خسته شدیم. ولی دیگه حالا حالاها از اسباب کشی و خونه به دوشی راحت شدیم. اتاق جدیدتو خیلی دوس داری و وقتی میری توش دیگه نمیخوای بیای بیرون. روبروی خونه هم پارک داریم و تو هر روز با بابای مهربون میری پارک.
جدیدا کافیه یکیمون به طرف در بره بدو از ما جلوتر خودتو میرسونی و میگی ددر! تحت هیچ شرایطی هم گول نمیخوری که. دیگه مجبوریم تورو هم هر جا ببریم حتی رو پشت بوم برا وصل کردن آنتن و اینا.
طوطی کوچولوی خوشمزه ای هم شدی. هر چی میگیم تکرار میکنی. مثلا امروز یک زنبور از جلومون رد شد و من گفتم زنیور و تو همش داری میگی ممبوووووووووور! کم کم داری به حرف میای ولی عجیب اینجاس با اینکه خیلی چیزارو میگی و تکرار میکنی تحت هیچ شرایطی مامان و نمیگی! یعنی من تا کی منتظر بمونم؟؟؟؟ به عکس عروسیمون اشاره میکنی و به بابا میگی باااااااااابااااااااا بعد من به خودم اشاره میکنم و تو با تاکید بیشتر میگی بابااااااااااااااااااااااااااا .
شبا هم قبل خواب یعنی اعجوبه ای میشی ها! میپری! ملق میزنی! میخندی! جیغ میکشی! اصلا یک ساعت شیطونی میکنی و میخندی و بعد آروم اروم میخوابی. دیگه خیلی دارم خودمو کنترل میکنم که نخورمت!
دیروز هم که شاهد یک کار تازه ازت بودم! تو پارک دیدم یهو رفتی یک نی نی اندازه خودتو محکم بغل کردی و داری بوسش میکنی! اینقدر ذوق کردم از این صحنه که نگو
خیلی با احساسی و همش داری بوسمون میکنی.
موقع غذا هم ساکت میشینی رو صندلی غذات و من و بابایی غذا میخوریم و شما تماشا میکنی و فقط ماست میخوری و بقیه چیزایی که بهت میدیم و پخش و پلا میکنی
یک سره هم دستمال به دست داری گردگیری میکنی! یعنی موندم اینکارو از کی یاد گرفتی! هر کی ببینه فکر میکنه عجب مامان کاری داره این بچه :-))))))))))))))))
عاشق کورن فلکس ، شکلات و چایی ، لیموناد، دلستر حتی تلخ ترین نوعش، دوغ ، سیب زمینی سرخ شده هستی.
هر چی میگذره بیشتر عاشقت میشم . بیشتر احساس خوشبختی میکنم و بیشتر خداروشکر میکنم. هیچ وقت فکر نمیکردم یک کوچولوی فسقلی بتونه اینقدددددددددددددر دنیای منو قشنگ کنه! حتی زمانی که سر کار تنها نشستم به کارای تو فکر میکنم و همیشه لبخند رو لبامه!
تصمیم داشتم زود از شیر بگیرمت و شبی که قرار شد دیگه شیرت ندم و آخرین دفعه که بهت شیر دادم اینقدر مهربونانه بغلم کردی و شیر خوردی و خوابیدی که دلم نمیخواست از خودم جدات کنم. تصمیم گرفتم مهر ماه اینکارو بکنم چون خودم هم اصلا آمادگی روحی و روانی ندارم! من بیشتر از تو وابسته شدم! باید این مدت آروم آروم اینکارو بکنم
روز زن هم روز خیلی خیلی قشنگی بود! حال و هوای خوبی داشتم. یک جشن کوچولو گرفتیم و سه تایی کلی خوش گذروندیم.
کلا امسال خیلی قشنگ شروع شد و من روحیه ام خیلی خوبه !
دارم تمرین صبور بودن میکنم و تا الان خوب پیش رفتم و آرتین و دعوا نکردم!
اینقدر دوست داشتنی شدی که یادم رفت بگم !!!!!!!!! بله! تو هم اذیت میکنی آقا کوچولو!
در دو صورت
یکی موقع پوشک کردن! یعنی اینقدر لگد میزنی و بدو فرار میکنی که همش پوشکت کج و کوله میشه! میدونم سخته مامان جون ولی چاره چیه باید تحملش کنی!
یکی هم موقع برگشتن از پارکه! اصلا برنمیگردی که. با کلی گریه و داد و بیداد باید بیاریمت! اشک میریزی ها. ولی نمیشه که تو پارک زندگی کرد. به جاش روزی دو بار میریم پارک. یکی صبح یکی هم بعدالظهر. همش هم دنبال بچه هایی! میری آستین پسرای بزرگتر از خودتو میکشی و دنبالشون میکنی.
خلاصه که هر چی از کارای جدیدت و شیرین کاریات بگم کم گفتم.
آرتین خرابکار:
عاشق این کاراتم من......
عینک منم که رسما مال تو شده!
پارک و شیطونی کردن! اون میوه کاج هم توپ تو هست که هر روز باهاش کلی فوتبال بازی میکنی
اینم لینک بازی کردن تو و پنبه!
http://up.toca.ir/images/dfl8tubc6lj1plzddhqy.avi
یا
http://uplod.ir/v5bnzrmka75s/New_-_artin.avi.htm
خدایا به خاطر همه چی ممنون.
آرتین و رحیمم خیلی دوستتون دارم و تنها آرزوم کنارتون بودنه.