بازی در پارک
این روزهای ما با وجود یک پسرک شیطون که راه افتاده و همش میخواد راه بره و توپ شوت کنه و دنبال پنبه کنه ، حسابی قشنگ شده.
اصلا فکرشو نمیکردم آرتین خان تنبل ما اینقدر زود راه بیفته! الان دیگه راه میری و توپ شوت میکنی! دنبال پنبه میکنی! میگیریشو موهاشو میکشی! دیگه تازگی ها خودتو کنترل میکنی و هر وقت خسته شدی آروم میشینی! دیگه مثل چند روز پیش شیرجه نمیزنی رو زمین!!!!!!!!!!!!
دی ماه، ماه خوبی بود. رفتیم مسافرت که خیلی خیلی خوش گذشت. یک مسافرت سه روزه ولی رویایی و خاطره انگیز.
یک شب هم پیش مامان بزرگ و بابابزرگ و عمو و زن عموت بودیم و تو تا تونستی براشون دلبری کردی.
بعدشم رفتیم دریا و خدا اینقدر مهربون بود که هوارو هم عالی کرد تا ما بتونیم لذت ببریم. حسابی با دایی بازی کردی و مدام براش عشوه میمودی!!!!!!!!!!!! (این عکسو به خاطر داییت میذارم که عاشقش شده بود!!!!!!!!!!!!)
تو ماشین رفت و برگشت اصلا اذیت نکردی و من خوشحالم که تو اینقدر پسر خوبی شدی! دیگه با بابا قراره زود به زود مسافرت بریم.
اینجا تو ماشین داری بازی میکنی!( خدا خیر پوشکتو بده که تو راهبندون جاده کیاسر سرتو گرم کرد!)
همزمان با راه رفتن هم چهار دست وپا کردی! اینقدددددددددددر من بچه در حال چهار دست و پا دوست دارم ! تا چهاردست و پا میکنی دلم میخواد بپرم و بخورمت! ولی هنوز دو قدم نرفته بلند میشی و راه میری! آخه چرا اینقدر دیر چهاردست وپا کردی و نذاشتی من لذت ببرم؟!!!!!
روز به روز هم رابطه ات با پنبه بهتر و قشنگتر میشه! امروز که سرتو میذاشتی رو شکم پنبه و مثلا لالا میکردی!!!!! حیف دوربین دستم نبود از این لحظه قشنگ فیلم بگیرم!!!!
عاشق راه رفتنت ام... اینقدر کوچولویی! اینقدر ناز تاتی میکنی! امروز برات کفش بوق بوقی گرفتم کلی باهاش راه میری و ذوق میکنی. کفشتو خیلی دوست دارمممممممممم چون اولین کفشیه که باهاش راه رفتی.
تااااااااااازه پارک هم میری. ظهرها که هوا خوبه و آفتابه 3 تایی میریم پارک و تو تا میتونی راه میری! زمین هم چمنه و نرم، دیگه اگه بیفتی دردت نمیگیره. اینقدر بامزه تو پارک راه میری! با اون همه لباس مثل یک گوله نمک خوردنی میشی.
لینک تاتی تاتی کردن آرتین:
http://uplod.ir/7qvrz84pbvcs/New_-_M4H04795.avi.htm |
|
خلاصه که این روزا خیلی آروم و قشنگ داره میگذره و من از همیشه شادتر و سرزنده ترم...
خدایااااااااااااااااااااا عاشقتممممممممممممممممم