آرتین بلا
الان ساعت 12 و نیم نصفه شبه و من امشب همت کردم تورو زود خوابوندم! نمیدونم یک مدتیه دلت میخواد تا صبح بیدار باشی و شیطونی کنی! دیشب که دیکه 5 صبح خوابیدی!!!!!!!!!!!!!!!!! ولی تصمیم دارم هر جور شده تا 12 بخوابونمت. این همه بیدار موندن برای خودت بده عشقم. در کل خیلی کم خوابی و تا مارو خواب نکنی نمیخوابی.
جونم بگه که انگشت ظریف و نازت خوبه خوبه. واقعا خداروشکرکه به خیر گذشت. الان دیگه فقط مونده یک ناخن کوچولوی سیاه که قراره بیفته. امیدوارم دیگه اذیتی و دردی در کار نباشه.
فندق مامان، اینروزا حسابی خوردنی شدی. خیلی فهمیده و در عین حال بلا شدی. دیگه حتی اجازه نمیدی ما برنامه مورد علاقه خودمون و تو تی وی نگاه کنیم! همش کنترل میاری میگی نانای نای! یعنی سی دی رنگین کمان! منم تنها راهی که پیدا کردم قایم کردن کنترله که اگه خدای نکرده پیداش کنی دیگه هیچی! تا سی دی نذاریم آروم نمیشی! به هیچ عنوان هم حواست پرت نمیشه که. وقتی هم سی دی میذاریم انگار دنیارو دادن بهت. همش میخندی و میرقصی و سادی میکنی.
اینجا هم داری سی دی رنگین کمانتو نگاه میکنی !!!!!!!!!1 اول مودبانه میشینی و کم کم پخش میشی و ولو میشی. قربون اون صورت نازت بشم مامانی
یک سره هم چراغارو روشن خاموش میکنی و شبا همش میری چراغ و روشن میکنی.
دایره لغاتت روز به روز بیشتر میشه. دیگه خیلی چیزارو میتونی بگی ولی خب نه دقیق مثلا کمربند بابارو برمیداری میگی ددربند! یا ستاره ها رو نشون میدی میگی دداره. اینقدر خوشمزه حرف میزنی که دلم میخواد با هر کلمه بخورمت. تو خونه هم کوچیکترین آشغالی باشه شروع میکنی اه اه گفتن و بدو میری میدازی تو سطل آشغال! پوشک استفاده نشده هم اگه ببینی فکر میکنی کثیفه و میری میندازیش تو سطل اشغال! خونه هر کی هم که میریم میگردی آشاغل از رو زمین پیدا میکنی و اه اه راه میندازی و آبروی بنده خداهارو میبری و ما هم کلی میخندیم.
راستی پسرک شیطون بد غذا! رفتیم مشهد پیش دکتر فرهت! ایشون تورو معاینه کردن و گفتن هیچ مشکلی نیست و بهش سخت نگیر! گفت تا دو سالگی شیر بخوری و بعد اون منو مطمئن کرد که تو غذا خور میشی و تا اون موقع مشکلی پیش نمیاد و من خیلی خیلی خیلییییییییییی خیالم راحت شد.
پسر گلم ، یکی یکدونه ی مامان، ............... دوستت دارم
خدا جونم... با هر دم و بازدم... شکرت میکنم