شروع هفته 27
فرشته کوچولوی مامان سلام
چند روزه میخوام بیام بنویسم ولی حال ندارم. از دیروز هم سر درد و کمر درد اذیتم میکنه و حسابی مامانی و غرغرو کرده!
گل مامان خوبی؟ تکونات که خوبه؟ فقط امیدوارم ناراحتی های مامان اذیتت نکنه
الان بابایی برام چایی ریخته و داره نگام میکنه :-) چقدر من دوستتون دارم شما دوتارووووووووو
پسر نازم شنبه رفتم دکتر مشهدم و پرونده باز کردم. همه چی خوب بود و گفت چون کمر درد داری بیشتر استراحت کن. خانوم دکتر مهربونی بود. امیدوارم به خوبی و خوشی تو رو به دنیا بیاره.
مامانی این روزا چون نمیتونم زیاد برم بیرون و بشین پاشو کنم خیلی همه چی یکنواخت شده! بابایی مهربونت این روزا زودتر هم میاد خونه که بریم قدم بزنیم ولی من بعدش کمر درد گرفتم و بی خیال شدیم!
گل زیبای مامان، هر درد و ناراحتی به خاطر تو قشنگه و با تکونای تو قابل تحمله... فقط به مامان انرژی بده و از خدا بخواه که قوی باشم و این سه ماه صبور باشم تا تو بیای تو بغلم
راستیییییییی تا یادم نرفته بگم که دارم برات بافتنی میکنم!! زیاد بلد نیستم ولی امیدوارم خوشگل از اب در بیاد! وقتی آماده شد عکسشو میذارم!
خیلی دوستت دارم عشق کوچولوی من ... هیچ وقت ازم جدا نشو