نازنین من
سلام عسلم. خوبی مامانی؟
الان جمعه شب هست و مامانی مثل همیشه که شب میشه دلش گرفته...
فقط دلم به مهربونیهای بابایی و تکونای کوچولوی تو خوشه!
نمیدونم همه مامانایی که باردارن دلشون میگیره یا من اینجوریم؟ خیلی حساس و زودرنج شدم
دیشب قبل خواب به تو فکر میکردم! به اینکه وقتی بیای چجوری باید ازت مواظبت کنم؟! راستشو بخوای کمی ترسیدم هنوز باورم نمیشه جمع دو نفریمون تا 3 ماه دیگه میشه سه نفری! البته مدتهاست 3 تا شدیم و الان همه حرفامون تو خونه در مورد تویه! تو همه چیز ما شدی جوجو
دعا کن کوچولوی من... دعا کن بتونیم خوب ازت نگهداری کنیم و لایق تو فرشته کوچولو باشیم
گل نازنینم برای مامان دعا کن تا این روزا و به خوبی پشت سر بگذاره و قوی باشه!مثل الان که با هر تکونی به مامان جون میدی
این روزا بابا خیلی خسته میشه چون همه کارا و یک تنه به دوش میکشه و هیچ اعتراضی نداره.رحیم ، همه زندگی منی! کنارم باش...
امیدوارم تو هم بزرگ شدی قدرشو بدونی شکوفه سیب من
خیلی دوستت دارم و بی صبرانه منتظرتم